آنچه که در خلوتِ من و معشوقه ام گذشت :
قصهٔ عشق
مَعشوقِ من شبی گفت ، داغِ غمِ که داری؟
از بهرِ دوریِ کیست، که اینگونه بیقراری؟
گفتم که عاشقم من ، میلِ رُخِ تو دارم
گفتا تو هم خبر از ، حالِ دلم نداری
گفتم که آتشِ عشق ، بر جانِ من فتاده
گفتا که میرسد سر ، ایّامِ غمگساری
گفتم که قامتم بس ، خَم گشته از جدایی
گفتا حَذَر کن از این ، اندوه و گریه زاری
گفتم به بزمِ من آیِ ، تا دل دهم به نازت
گفتا در انتظارم ، تا موسم بهاری
گفتم چو شبنمِ صُبح ، بر برگِ من تو بِنشین
گفتا چون نَم بیوفتم ، بر تو به لاله زاری
گفتم که در جَوارت ، ماندن شد آرزویم
گفتا که ماهِ من شو ، ای عشقِ بختیاری.
شاعرِ مُعاصر : داوودِ جمشیدیان ،
مُتِخَلِص به مَجنونِ بختیاری
نوروزِ ۱۳۹۶
آتشینْ عشق...
ما را در سایت آتشینْ عشق دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : cavayeshereman0 بازدید : 154 تاريخ : شنبه 12 فروردين 1396 ساعت: 3:28