لبهای داغ تو :: آتشینْ عشق

متن مرتبط با «لبهای داغ تو» در سایت آتشینْ عشق نوشته شده است

باتو

شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید: یا ، یا ، ، <strike> یا <s>، ، ، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، ، ، <a href="" title="">، ، <div align=""> بخوانید, ...ادامه مطلب

از بویِ ِتو

زِ داغِ دِیریت

زِ شَرارِ چَشمِ تو

من زِ شَرارِ چَشمِ تو ، عاشق و مست می شوم میلِ به مَی که میکنم ، پیاله دست می شوم میروی از بَرَم ، مَرو ، مرا رها مکن دَمی بمان ! ، ز پیشِ من مرو ،که مَی پرست می شوم , ...ادامه مطلب

تنها ، تویی

, ...ادامه مطلب

بدنبالِ تو

تَلَف شد عُمرِ من ، در جستجویت که آید سر رسد ، آن وَصلِ رویت چنان آواره گشتم در فِراقَت که نایی نیست تا آیَم بسویت شاعر معاصر : داوود, ...ادامه مطلب

برایِ تولدِ پسرم ( امیر رضا )

آمدی تا مونس و جانم شوی مَرهَمِ حالِ پریشانم شوی آمدی تا در کویرِ تِشنگی بر تَنَم باری و بارانم شوی شاعر معاصر : داوود جمشیدیان ، متخلّص به سِ, ...ادامه مطلب

غزلی برای تو

, ...ادامه مطلب

مَحوِ رُخِ نازِ تو

ای آنکه جز تو برکس هرگز دلی نبستم ! از نِکهتِ رُخِ تو ، من مستِ مستِ مستم بُردی تو با نگاهت هوش و حواس و خوابم تا به ابد اسیرِ و ، مَحوِ رُخِ تو هستم , ...ادامه مطلب

عِطرِ تو

برگرد و بیا ، که دل غَمین است هنوز عِطرِ تو فِتاده بر جَبین است هنوز از فصل حَذَر کُن و ، بیا ، سویِ من آی که این آفت ِ عشق در کمین است هنوز , ...ادامه مطلب

عِطرِ روی ِتو

باز نگاهِ مستِ تو ، هوش ربوده از سرم بیا تو ماهِ عاشقم ، به شوقِ وَصل در برم طنینِ شُعله ی عَطَش ، گرفته نای از تنم بده ز بویِ زُلف خود، تو نِکهتی به بسترم , ...ادامه مطلب

وا غَمِ تو

سِتینِ دِلُم ! وا غَمِت دردمَندُم تو رَهدی هَنی دل زِ عشقِت نَکندُم شَو وُ روز چی کوگِی که دانِ بِلاکِ چی ماری ایسُهرُم ، مِنِ مال ایگردُم , ...ادامه مطلب

داغِ نِدامَت

گفتم به رَهی مرو که خَتمَش شَرَر است این ره که تو میروی تمامَش ضَرَر است رفتی و ز یاد بردی اندرزِ مرا بر رویِ لبَت داغِ نِدامَت اثَر است , ...ادامه مطلب

وا تو ایمَهنُم

زِ پِسین تا وِه سَوَق ، قِیتی نَخَردُم تِیَلُم ایدوُم وِه تو ،خوم کور ایگردُم اَیَر که چی هیوِه ای ، تَش نِن وِه لاشُم تا هَنَف مِن تِشنیمِه ،وِت نیگُدَردُم , ...ادامه مطلب

من و تو و اشک

دیشب رُخَت باز ، آمد به خوابم ناگه پریدم ، از خوابِ نابم اشکی روان شد ، از گونه هایم من بودم و تو ، اشک و عذابم شاعر معاصر : داوود جمشیدیان ، متخلص ب, ...ادامه مطلب

آتشینْ عشق