ای خوش بُوَد دَمی که ، رُخسارِ یار دیدن دستِ نوازشِ عشق ، بر زُلفِ آن کشیدن از بهرِ بوسه ای ناب ، لب بر لبش نهادن بر رویِ سینهٔ آن ، تا صُبح آرمیدن شاعر معاصر : داوود جمشیدیان ۰ ۰ ۹۶/۰۵/۲۷ داوود جمشیدیان ,تَبِ,آغوش ...ادامه مطلب
به شوقِ جُرعه مَیْ نابی ، سر از بستر کشیدم من میانِ ساغری مَی بود ، ولی مَی را ندیدم من به کامِ دل نهادم من ، دَمی لب رویِ لب هایت گَهِ بختِ بَدم رو شد ، ز خوابِ خود پریدم من مهرماه ۱۳۹۵ --- داوودِ جمشیدیان ( مجنونِ بختیاری ),آغوش خیالی ...ادامه مطلب